Saturday, September 1, 2018

تماشای استانبول از دریچه داستان های برهان سونمز



برهان سونمز یکی از شناخته شده ترین ساکنان شهر استانبول است که هر گردشگری که به تورترکیه علامند است، قبل از سفر به این مقصد گردشگری میتواند با خواندن آثار او بیشتر با این شهر آشنا شود. برهان سونمز در سال 1965 میلادی در شهر آنکارا متولد شد. تا اواسط دهه 1990 میلادی به شغل وکالت مشغول بود. او اولین کتاب داستان خود را با نام شمال در سال 2009 میلادی منتشر کرد. در سال 2011 میلادی با کتاب بیگناهان ثابت کرد که جامعه ادبیات با یک نویسنده خوش ذوق و هوشمند مواجه است. سومین کتاب او استانبول استانبول نام دارد که با استقبال منتقدان و علاقمندان به ادبیات مواجه شد. آثار او به فارسی ترجمه شده است و یک منبع ادبی معتبر برای آشنایی با حال و هوای ترکیه معاصر و به خصوص شهر استانبول است. از شما میخواهیم که متن زیر را تا انتها مطالعه کنید تا هم با این نویسنده شهیر آشنا شوید و هم بتوانید قبل از تور استانبول از دید سونمز که یکی از مردم ساکن این شهر است آن را بشناسید.
توصیف شهر محل زندگی توسط یک نویسنده که در آن زندگی میکنید همواره یک رخداد پیش پا افتاده بوده است. از ناپل النا فرانتی تا لندن زادیه اسمیت تا اسکندریه لارنس دورل همیشه نویسندگان این شهرها را با یک نگاه آرمانی توصیف کرده اند. اما برای برهان سونمز توصیف شهر استانبول به گونه دیگری ممکن شده است.
در کتاب استانبول استانبول شخصیتهای داستان همانگونه که به شهری که در آن زندگی میکنند عشق میورزند، همزمان به نوعی زندانی آن شهر نیز به شمار می آیند. هر کدام از شخصیتهای این کتاب دوست داشتنی حب و بغضهای متفاوتی نسبت به شهر دارند، گاهی به آن عشق میورزند و از خاطرات خوش خود در آن سرخوش هستند و گاهی نیز از مرارتهایی که در استانبول متحمل شده اند به ستوه می آیند و به دنبال راه فراری برای خروج از این شهر هستند. استانبول استانبول روایت یک شهر افسانه ای نیست، بلکه داستان انسانهایی معمولی مثل من و شماست که این بار ساکن این مقصد گردشگری محبوب هستند. اما آنها به جای آن که در آن گشت و گذار نمایند و لذت ببرند در آن زندگی میکنند و برای سبک زندگی خود در این شهر مشغول تقلا هستند و در پی فایق آمدن بر چالشهای متفاوتی میباشند که هر انسانی در هر شهر دیگری کم و بیش درگیر آن است.
در روایت برهان سونمز از آن تصویر درخشان و خیره کننده ای که همه ما از شهر استانبول در ذهن داریم خبری نیست. بلکه داستان­ در فضایی تناریک روایت میشود که هر کسی زمانی ممکن است گرفتار آن شود. فضای تاریک غصه استانبول استانبول به به سبب خود شهر بلکه به سبب تجربه هایی است که یک انسان ممکن است داشته باشد. زمانی رخدادهای نمادین در ترکیب با مناظر شگفت انگیز به یک اتفاق خود تبدیل میشوند و زمانی تجربه های زیستن در یک شهر که همراه با ناکامی های انسان میشود که یک تصویر و چهره تاریک به شهری میبخشد که مقصد گردشگری میلیونها انسان مختلف است.
برای برهان سونمز که نزدیک به 20 سال است در استانبول زندگی میکند، این شهر ترکیب و نمادی است از روح سیاست در زمانه معاصر ترکیه، انسانهایی که با تمام فراز و نشیبها در کنار یکدیگر مشغول به زندگی هستند و تجربه های شگفت انگیزی را پشت سر گذاشته اند. گاهی دردها و آلام فراموش نشدنی به نشانه این شهر برای آنها تبدیل میشود. به همین علت تصویر آنان از این مقصد گردشگری تغییر میکند و بر خلاف گردشگرانی که داوطلبانه به اینجا سفر کرده اند، شهر را به مثابه زندانی میبینند که آنها، زندگی و روح شان را در خود حبس کرده است. در نتیجه به دنبال یک راه فرار میگردند. در این شرایط درد بخشی از تجربه زیستن در استانبول خواهد بود.

زمانی دیگر استانبول روایت آرزوها و تلاشهایی که انسان در زندگی خود تجربه کرده است. رخدادهای خوش و خاطره انگیزی که سنگ راه آینده شهروندان ساکن این شهر هستند. آنان با این رخدادهای خوب و زیبا زندگی میکنند به گونه ای که تصور دل کندن از منظره هایی که خاطرات خوش در زیر سایه آنها فرصت بروز یافته است به یک امر محال و نشدنی تبدیل میشود.
البته نباید از تجربه جمعی مردم در این شهر نیز غافل شد. برای برهان سونمز مردم داستان استانبول استانبول همه با هم، و صرف نظر از گرایشهای مختلف یک تجربه واحد از زیستن در شهری دارند که سیاست بر تمام وجوه آن سایه خود را گسترانده است. هر چه باشید این شهر یک مکان نمادین در تاریخ و فرهنگ ترکیه است که حتی با اینکه دیگر پایتخت نیست بیشتر رخدادهای سیاسی از اینجا نشات میگیرند.
پس شاید چندان عجیب نباشد که ببینیم بر خلاف سایر نویسندگان که یک تصویر رویایی از محل اقامت خود ارایه میدهند، برهان سونمز از شهر استانبول به عنوان مکانی یاد میکند که در آن سیاست، زیبایی و درد با یکدیگر عجین هستند. به عبارت دیگر برهان سونمز بر خلاف بسیاری دیگر استانبول را زیسته است و به همین علت است که ما به شما میگوییم تصویرپردازیهای این شهر در داستانهای او بازتابی از تجربه مردمی است که دهه­ هاست در این شهر زیبا زندگی میکنند: مردمی که همزمان روح سیاست، تلخی درد و زیبایی های جغرافیایی و زمانه را در شهر استانبول درک و تجربه کرده اند.



نه محله برتر در بلگراد، صربستان




بلگراد، شهری است که فقط با توضیحات کارشناسان نمیتوان آن را شناخت. محله دورسول با کافه های بسیار، محله پرانرژی شگفت آور نیوبلگراد و استقلال مهیج محله زِمون و بسیاری نامهای دیگر که در مطلب زیر به آنها پرداخته ایم. اگر قصد سفر با تور صربستان دارید خواندن این مطلب را به شما توصیه می کنیم.

دورسول

این محله به دو بخش تقسیم شده است. اگر به دنبال استراحت در یک بعدازظهر و صرف قهوه و تماشای شهر هستید، سری به دورسول بزنید. کلمه دورسول برگرفته از یک واژه ترکی به معنای "تقاطع ها" است و در زمان اشغال عثمانیها، یك منطقه تجاری شلوغ بوده است.
تجارت فعال تا به امروز هم در این منطقه باقی‌مانده اگرچه این تجارت دیگر بین مشتری و گارسونها صورت میگیرد چون بهترین کافه ها و رستورانهای شهر را میتوانید در دورسول پیدا کنید. تاریخچه چند فرهنگی بلگراد از همه بیشتر در اینجا مشهود است به طوری‌که تنها مسجد باقیمانده شهر همراه با مرکز پیشین جامعه یهودیان در این محله قرار دارند.

نیوبلگراد
اینکه نیوبلگراد را فقط یک "محله" بدانیم، حق مطلب ادا نمیشود، و غیر قابل انکار است که این منطقه وسیع با بلوکهای بلند، یک جهان را درون خود دارد. نیوبلگراد که پرجمعیت ترین بخش شهر است در انتهای دهه 1940 میلادی توسط یوزیپ بروز تیتو که برای این شهر آرزوهای بزرگی داشت از باتلاق بیرون کشیده و بازسازی شد. بسیاری از بهترین رستورانها در این منطقه قرار دارند که به 104و212 ساکن آن خدمات رسانی میکنند.
وراسار
ممکن است این محله کوچکترین محله شهر به حساب آید اما اصلاً دلیل بر بی اهمیتی و بی جذابیتی آن نیست. تنها ایراد آن این است که دور از مرکز شهر قدیمی واقع شده ولی مطلوب ترین محله برای زندگی در بلگراد است. کلیسای مشهور سنت ساوا که یکی از جاذبه های گردشگری مشهور در تور بلگراد است و همچنین کتابخانه ملی صربستان و آسمان‌خراش Beograđanka  در این محله واقع شدند.

کوسان چیچو وناس (Kosančićev Venac)
این محله دقیقاً در فاصله 700 متری از غرب منطقه داون تاون در مکان یک گورستان رومی باستان ساخته شده است. این موضوع نباید شما را نگران کند، چون این موضوع مربوط به سالهای بسیار دور است و اکنون ترکیب جذابی از معماری و مسیرهای درختکاری شده را می بینیم. اینجا قدیمی ترین محله شهر است اگرچه بیشتر ساختمانها متعلق به نیمه دوم قرن بیستم هستند چون ساختمانهای قدیمی در طول جنگ جهانی دوم آسیب جدی دیده بودند. اما سنگفرش خیابانها باقی مانده و جلوه خاصی را به محله بخشیده است.
ساوامالا
این محله اگرچه قدرت فرهنگی گذشته را ندارد اما هنوز هم زندگی و نشاط فراوانی در آن جریان دارد. این منطقه برای دهه های متمادی جز ویران ترین نقاط شهر بود و محل رفت و آمد فروشندگان مواد مخدر به حساب می آمد اما امروزه این محله با وجود سالنهای موزیک زنده چهره خوبی به خود گرفته است.


ددینیه
اینجا ثروتمندترین محله بلگراد است که مملو از ویلا، عمارت و ساختمانهای گرانقیمت است پس انتظار مواجهه با کافه ها و رستورانهای دنج را نداشته باشید. ساختمانهای این محله بسیار باشکوه هستند و قدم زدن در آن چشم شما را به ثروت دیپلماتها، تجار و افرادی که در نیمه اول دهه 1990 درگیر اقدامات مشکوک بودند را باز خواهد کرد.

زمون
زمون به معنای واقعی کلمه "شهری در دل شهر دیگر" است.
وجود رودخانه دانوب باعث شده که مسیر کنار رودخانه در این منطقه بهترین جا برای یک پیاده روی رمانتیک و پس از آن صرف غذا در رستورانهای زیبا شود. اگر به غذاهای دریایی و بویژه ماهی علاقه دارید، بهترین غذاهای دریایی را میتوانید در محله زمون پیدا کنید.

زوزدارا (Zvezdara)
ازآنجاکه بلگراد همیشه شهری شلوغ و پر رفت و آمد است، پیشنهاد میکنیم کمی از مرکز شهر دور شده و از هوای تازه جنگل لذت ببرید. محله زوزدارا جایی است که حتماً باید به آن سر بزنید و جنگل زوزدارا در آن واقع شده است. این فضای سبز انبوه زیستگاه جانورانی جذابی مانند جغد و جوجه تیغی است.

پالیلولا
این محله اگرچه در مرکز شهر واقع شده اما خبری از تنش و ترافیک در آن نیست. این محله در زمان یکی از معدود اشغال های هابزبورگ بلگراد به وجود آمده و مردم برای زندگی در یک مکان مطلوب به آن نقل مکان کردند. بزرگترین پیست اتومبیلرانی شهر در این محله واقع شده و همچنین یک جزیره مصنوعی که پس از اتمام ساخت، گردشگران بسیاری را به خود جذب خواهد کرد.